رمان مخصوص موبایل وسعت اندوه

خلاصه داستان :

رامش یه زنه؛ از جنس خیلی از ی دیگه! شوهرش رو تو یه تصادف از دست داده، توی غم هاش غرق شده، کمرش شکسته. درد داره زن باشی، عاشق باشی، عاشقت باشن و خدا نخواد که این عشق بمونه و همه بگن حکمتش همین بوده. رامش یه زنه که هر جا پا می ذاره و هر کار می کنه، پشت سرش حرف هست. دختر ما، از تبار شیر ی گیلکه. شیر یی که با وجود کلی غصه، تلاششون رو کردن و ناامید نشدن. رامش قصه ی من از خیال نیست. واقعیت محضیه که دیدم. رامش قصه ی من با کمک شوهرش متولد شده و حالا می خواد مثل تمام شیرن های شهرش، قوی باشه. این که بتونه یا نه رو باید خوند….