خانواده ای تصور کنید با پدری معتقد به حجاب وحیا
و دختری با آرزوهای دور و دراز که میخواد با مد روز حرکت کنه
داستان از این قراره
شب با پچ پچ های مامان و بابا که در مورد من حرف می زدند از خواب بیدار شدم
گوشامو تیز کردم
بابایی می گفت خیلی نگران مهسا هستم یکی دوتا از دوستاش (منظور لیلا و میترا بودن) به فرهنگ خونواده ما نمی خورن
مهسا هم که میخواد از قافله عقب نمونه
با دوستاش همرنگ شده
 ادامه دارد به ادامه مطلب مراجعه فرمائید  

سایت شخصی مهدی برهانی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت ناژیا فروشگاه خرید اینترنتی لباس لباس کیلویی رنگ سال دانلود آهنگ جدید | دانلود آهنگ فارسی | دانلود آهنگ ترکی مرزن آباد(کلارستاق) لکه بری فرش دنیای شبکه مرجع هک فروت کرفت